to pry into a person

to pɹa͡i ɪntə ʌ pɜɹsən


فارسی

1 عمومی:: فضولانه‌در باره‌كسی‌پرسش‌كر، در كارهای‌ كسی‌فضولی‌كردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code